یلدا
کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را ؟ کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را غیبت نکرده ای که شوم طالبِ حضور پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدی، که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را چشمم به صد مجاهده آئینه ساز شد تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را بالای خود در آین? چشم من ببین تا با خبر زعالم بالا کنم تو را مستانه کاش در حرم و دیر بُگذری تا قبله گاه مؤمن و ترسا کنم تو را خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را گر افتد آن دو زلفِ چلیپا به چنگ من چندین هزار سلسله در پا کنم تو را طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند یکجا فدای قامت رعنا کنم تو را زیبا شود به کارگه عشق کار من هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را رسوای عالمی شدم از شور عاشقی ترسم خدای نخواسته رسوا کنم تو را با خیل غمزه، گر به وثاقم گذر کنی میر سپاه، شاهِ صف آرا کنم تو را (فروغی بسطامی)
Design By : RoozGozar.com |